7:27 AM
|
صفحه نخست
اساسنامه و مرامنامه
حزب
آلبوم عکس عضویت در حزب
آرشیو مطالب جستجوی مطلب
پیوند ها
تماس با ما
|
در این شهر همه خشم می فروشند
البته وقتی از برخی منابر جمعه و جماعات ما خطبای آن خشونت و تندی را ترویج و تقدیس می نمایند ، در صداوسیمای ما و شبکه خانگی سریالهای خشن و با چاشنی قتل و بزن و بزن دائما پخش می شود و کارگردانها و فیلم سازان ما به ساخت فیلم های اکشن روی آورده اند ، لبخند ستیزان در رسانه های دیداری و شنیداری دائما گریه و زاری را جایگزین شادی نموده اند ( بقول دکتر مهاجرانی معروف: شادی سهم شیعیان لبنان و گریه سهم شیعیان ایران شده است ) و...===================================
هفته گذشته شاهد دو حادثه در شهر کرمانشاه بودیم که فصل مشترک هر دو فوران " خشم " بود : یکی حمله وحشیانه جمعی از ماموران اجرائیات شهرداری کرمانشاه به یک دستفروش بیچاره و دیگری کتک زدن ناجوانمردانه یک به اصطلاح معلم به دانش آموزی در یکی از مدارس شهر . البته بازهم در این دو موضوع دلخراش مدیون رسانه هستیم ( در نطر بگیریم امروز هر شهروندی با داشتن یک دستگاه گوشی اندروید خود یک رسانه و شهروند- خبرنگار است) شاید اگر آن چند ثانیه فیلم گرفته شده توسط یکی از دانش آموزان کلاس نبود سبوعیت و ددمنشی آن معلم نما در چهاردیواری همان کلاس دفن و ختم می شد یا ایضا فیلم گرفته شده توسط یک شهروند دیگر در داخل یکی از خیابانهای شهر کرمانشاه از حمله مغول وار عده ای از ماموران اجرائیات شهرداری به یک دستفروش بدبخت که فکر نمی کنم کماندوهای اسرائیلی نیز چنین به جان اهالی غزه بیفتند! مسوولان هم طبق معمول از صدور دستور برخورد قاطع با آن فرد و جماعت خشمگین در مراجع قانونی و ذیربط دادند که مثل همیشه بعدا نیز خبری از سرانجام آن " برخوردهای قاطع" نمی شود همچنانکه معلوم نشد نتیجه پرونده " برخوردقاطع با قاتلان آسیه پناهی آن پیرزن کپرنشین یکی از محلات حاشیه شهر " در سال 1399در نهایت چه شد ؟ بقول لک های ما : حاشا خونی که یک شب فاصله در بین آن بیفتد!
چندی پیش که حجت الاسلام علوی وزیر سابق اطلاعات و مشاور فعلی رئیس جمهور به کرمانشاه آمده بود در جلسه ای که نگارنده نیز در آن حضور داشت نکته ظریفی گفت که همکاران امنیتی شاید ماهیانه بخصوص در ایام خاص 20-30 عملیات خرابکاری و بمب گذاری توسط دشمنان را در سطح شهرها خنثی کنند اما شهروندان فقط خبر آن یکی دو بمب را می بینند که منفجر می شود . در خصوص خشم نیز همینطور است ، فکر می کنم خشم و خشونت ورزی در کرمانشاه ما طی این سالها به یک ایپدمی تبدیل شده است و ما فقط آن چندتایی را بیشتر می بینیم که رسانه ای می شود اما کیست که این روزها شاهد برخورد تند مدیران با زیر دستان و ارباب رجوع ، کارفرمایان با کارگران ، برخی قضات با مراجعین ، بعضی ماموران با مردم ، فروشندگان با خریداران ، برخی پزشکان با بیماران ، تعدادی مدیران مدارس با دانش آموزان و حتی زن و شوهرها با همدیگر و همسایگان با یکدیگر نباشد ؟
البته وقتی از برخی منابر جمعه و جماعات ما خطبای آن خشونت و تندی را ترویج و تقدیس می نمایند ، در صداوسیمای ما و شبکه خانگی سریالهای خشن و با چاشنی قتل و بزن و بزن دائما پخش می شود و کارگردانها و فیلم سازان ما به ساخت فیلم های اکشن روی آورده اند ، لبخند ستیزان در رسانه های دیداری و شنیداری دائما گریه و زاری را جایگزین شادی نموده اند ( بقول دکتر مهاجرانی معروف: شادی سهم شیعیان لبنان و گریه سهم شیعیان ایران شده است ) متولیان به ستیز با کنسرت های موسیقی ( نظیر حادثه کوچه موسیقی بوشهر در هفته گذشته ) می پردازند ، برخی آقایان جشن نوروز و مراسمهای کهن مانند 13 بدر را آئین مجوسان ! می خوانند و در یک کلام با هرآنچه رنگ شادی دارد به مقابله بر می خیزند ، در مراسم صبحگاه مدارس ما دانش آموزان در مراسم صبحگاه ، اول روز خود را با شعار : مرگ بر این و مرگ بر آن شروع می کنند ! چه انتظاری دارید که خشم و خشونت و تندخویی و افسردگی در بین نسل جوان ما فراگیر نشود ؟
همه اینها را اضافه کنید به افرایش نرخ بیکاری طی سالهای گذشته در استان ما و بالتبع افزایش فقر در جامعه ، فقری که به قول رسول مکرم (ص) اگر از دری درآید ایمان از درب دیگر می رود ، فقری که ام المفساد است و فرد را محبور می سازد برای زنده ماند از خیلی چیزها بگذرد ودیگر هیچ چیز برایش مهم نباشد : نه شرع نه قانون ونه عرف . او می خواهد شکم خودش و فرزندانش را فقط سیر کند، اگر کارمند است مجبور است بعدازظهر ها در اسنب کار کند و اگر فرهنگی و معلم است سرویس ایاب و ذهاب همان دانش آموزان خود می شود ، در سرکلاس دائما تمام حواسش پیش کرایه سربرج خانه و پرداخت قسط های بانکی اش است و با کوچکترین شلوغی توسط دانش آموزان برافروخته می شود و بر سر بچه ها فریاد بر می آورد . از طرفی در شهرداری نیز مسوولان لطف کرده به سفارس اعضای شورای شهر صدها مشی براتعلی را یکراست از شغل شریف چوپانی در بیابان آورده و در خیابان لباس فرم پوشانده و مامور اجرائیات کرده اند و یا هرچه علی کسگم ها را از محلات حاشیه ای شهر جمع نموده و در شهرداری مسوول و مامور کرده اند آنهم بدون کمترین آموزشی ، لذا چه انتظاری از رعایت حقوق شهروندی توسط این براتعلی ها و علی کسگم ها دارید؟!
|
|
کلیه حقوق و مطالب وبسایت متعلق به ساحت کرمانشاه می باشد
کپی برداری با ذکر منبع بلامانع است
طراحی و پیاده سازی : :
شرکت داده پردازان ستاره صبح غرب
|